کد مطلب:30668 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128

نگرشهای فراقومی و فرامذهبی











نگرشهای فراقومی حضرت علی (ع) به حدی بارز و گسترده است كه بدیهی می نماید و چندان جای بحث و چون و چرا باقی نمی گذارد، زیرا اساس اسلام نفی ارزشها و نگرشهای قومی و قبیله ای و جایگزینی معیارهای جدید به جای آن بود. حضرت علی (ع) نیز به طور مكرر مردم را به سبب توجه به ارزشها و حكومتهای قومی و قبیله ای به باد انتقاد می گیرد و به تبار خویش نازیدن و بزرگی فروختن آنها را تقبیح می كند و آن را روش جاهلیت و زادگاه كینه می داند.[1] در كانون توجه قرار دادن نوع انسان فارغ از قوم و قبیله و دین و مذهب، محور سیاستهای حضرت علی (ع) را تشكیل می داد. فقط در نامه آن حضرت به مالك اشتر، سی مورد جملاتی وجود دارد كه تمام انسانها از هر ملیت، نژاد، صنف و مذهب را در بر می گیرد. «ناس» به معنی مردم در نه مورد، «رعیت» به معنی شهروند در سیزده مورد، «عامه» به معنی همگان در سه مورد، «كل امری» به معنی هر انسانی در دو مورد، «عبادالله» به معنی بندگان خدا در یك مورد و صریحتر از همه «نظیر لك فی الخلق» به معنی همنوع تو در خلقت در یك مورد در عهدنامه حضرت علی (ع) آمده است.[2] به اعتقاد امام، حاكمان و حكومت باید نگرشی انسانی و فرامذهبی به شهروندان داشته باشند. آنچه امام در این جمله اخیر بر آن تاكید دارند، این است كه تمام شهروندان جامعه اسلامی را به دو دسته تقسیم می كنند: دسته اول كه مسلمان هستند و برادر دینی حاكمان به شمار می روند و دسته دوم كه مسلمان نیستند ولی در آفرینش همانند حاكمان هستند و انسان اند.[3] حضرت علی (ع) صرف انسان بودن افراد در یك جامعه را، عاملی می داند كه باید بر مبنای آن حقوق انسانی و شهروندی آنان تأمین شود. حضرت معیاری را ذكر می كنند كه تحت هیچ شرایطی از بین نمی رود و جزء ماهیت و ذات موجودی به نام انسان است كه همراه با وجود او ایجاد می شود و تا پایان عمرش همراه اوست. چنان كه گفتیم، حضرت علی (ع) فقط در عهدنامه مالك اشتر، در سی مورد به مردم و نوع انسان اشاره می كند، كه تمام این موارد انسانها فارغ از قوم و قبیله، ملیت و مذهب برابر دیده شده اند[4] و اغلب این موارد به حقوق سیاسی- اجتماعی آنان و حقوقی كه بر گردن حاكمان جامعه و نظام سیاسی دارند مربوط است. در یك مورد نیز همانندی در خلقت- یعنی انسانی بودن-، حقوق آنان و تعهدات حاكم را تثبیت می كند.

نكته مهم اینكه در آن یك مورد كه حضرت از غیر مسلمانها و نوع انسان نام می برد، مصداق بحث حضرت چیزی فراتر از حقوق و تعهدات است؛ زیرا حقوق و تعهدات انجام مجموعه ای از وظایف و تكالیف است كه بر اساس مواد قانونی انجام می شود و ادای آن بر همگان واجب است، بحث «حق الناس» در اسلام نیز حق «انسان به ما هو انسان» را در بر می گیرد، ولی بحث حضرت محبت و نگرش ارزشمندارانه به انسان است؛ زیرا به حاكم اسلامی سفارش می كند كه به عنوان مهمترین مرجع و بالاترین قدرت سیاسی، صرف انسانیت یك انسان- فارغ از ملیت و مذهب- كافی است كه تو قلب خود را نسبت به او مملو از محبت و مهر كنی و با نگرشی انسانی، تكریم آمیز و ارزشمندانه به او بنگری و مست از قدرت هرگونه بخواهی با او رفتار نكنی.[5] روزی حضرت علی (ع) پیرمردی را در حال گدایی دید. حضرت برآشفت و پرسید: ماهذا؟ در زبان عربی «من» به معنی «چه كسی»و «ما»ی استفهامی به معنی «چه- چه چیزی» است. منظور از سؤال حضرت این نبود كه این شخص چه كسی است؛ زیرا می دید كه یك سائل فقیر است. بلكه منظور حضرت علی (ع) این بود كه این چه وضعیتی است و چرا در جامعه گدا و فقیر وجود دارد؟ اطرافیان- شاید برای اینكه موضوع را مقداری كم اهمیت جلوه دهند- پاسخ دادند: او یك مسیحی است. حضرت فرمود: مسیحی باشد. تا او توان و رمق داشت از او كار كشیدید- جامعه از او استفاده كرد- اكنون كه پیر و از كار افتاده شده او را به حال خود رها كرده اید. سپس حضرت دستور داد كه بیت المال مسلمانان به او انفاق كنند.[6] در اینجا بحث مذهب و نژاد مطرح نبود، آنچه امام علی را برآشفت خدشه دار شدن عزت نفس و كرامت یك انسان به سبب گدایی بود، و طبیعی است كه انسان بودن مقدم بر دین و مذهب فرد است و مسیحی بودن او مانع پرداخت مستمری از بیت المال مسلمانان به او نمی شود. در اینجا بحث مذهب و نژاد مطرح نبود، حضرت علی (ع) با اینكه خود مسلمان بود و بعد از رسول گرامی اسلام بیشترین رنج و مشقت را در راه اسلام تحمل كرده و برای ترویج آن بیشترین تلاش را انجام داده بود و دومین شخصیت دین اسلام محسوب می شد، در مقام حاكم جامعه در اوج قدرت، نگرشی انسانی به تمام شهروندان داشت و بین یك مسیحی- اقلیت- با سایر مسلمانان تفاوتی قایل نمی شد.

وقتی به حضرت علی (ع) خبر رسید كه دشمن در حمله و غارت یكی از شهرهای مرزی، خلخال از پای یك زن یهودی یا مسیحی در آورده است حضرت به شدت خشمگین و ناراحت شد و به خاطر تعرضی كه به یك زن ذمی شده بود طی خطبه ای شدید اللحن فرمود: از این غصه اگر مردی بمیرد جای سرزنش نیست[7] در اینجا مسئله تعرض دشمن به یك شهروند مطرح بود و حریم امن یك انسان خدشه دار شده بود، برای امام تفاوتی نداشت كه این شهروند مسلمان یا غیر مسلمان باشد.

در یك حكومت مبتنی بر اسلام، حقوق و قوانین غیر مسلمانها نیز مورد احترام است. یكی از والیان امام طی نامه ای از ایشان سؤال كرد كه یك مسلمان و یك مسیحی مرتكب خلافی شده اند، از نظر حقوقی چگونه با آنان رفتار كند. حضرت در پاسخ فرمود: مسلمان را طبق قوانین اسلام مجازات كند و مختلف مسیحی را به بزرگانشان تحویل دهد تا آنان طبق قوانین دین خود او را مجازات كنند[8] این عمل حضرت در یك جامعه اسلامی، نشان دهنده تكریم شخصیت انسانی و به رسمیت شناختن قوانین و اعتقادات سایر انسانهاست؛ در حالی كه هم حضرت بر این باور بود كه اینان بر حق نیستند و اعتقاداتشان صحیح و درست نیست و هم آنان اقلیت بودند و تحت حاكمیت حكومت اسلامی زندگی می كردند و قوانین اسلامی بر آنان جاری بود. امام علی (ع) به آسانی می توانست متخلف مسیحی را نیز همانند متخلف مسلمان بر طبق قوانین اسلام مجازات كند؛ ولی پایبندی به اصول اخلاقی و احترام به كرامت انسانی ایجاب می كرد كه حضرت همگان را محترم شمارد و حقوق آنان را محفوظ بدارد؛ اگر چه اعتقاداتشان بر خلاف اعتقادات او باشد یا اعتقادات آنها را قبول نداشته باشد.

احترام به انسانها در تعاملات روزانه نیز پاسداشت حرمت و كرامت آنها به شمار می رود. حضرت علی (ع) با یك كافر ذمی همسفر شد، كافر از امام (ع) پرسید:به كجا می روی، حضرت فرمود: به كوفه، مسیر را با هم طی كردند تا به چند راهه ای رسیدند كه یكی از آنها به كوفه می رفت، مرد می دید حضرت علی (ع) بر خلاف مسیر اصلی خود، همچنان همراه اوست، از امام علی (ع) پرسید: مگر شما به كوفه نمی رفتید؟ حضرت پاسخ داد: بله به كوفه می روم، ولی رسول گرامی (ص) توصیه كرده است كه همسفر خود را مقداری مشایعت كنید.[9] شاید هیچ دلیلی برای این اقدام امام علی (ع) نتوان یافت جز اینكه آن حضرت برای نوع انسان حرمت، احترام و ارزش قایل بود. چون خداوند انسان را گرامی داشته است.

سایر امامان شیعه نیز در پاس داشت حرمت و كرامت انسانها تلاش می كردند و ضمن محترم شمردن عقاید آنها، از توهین به آنها و تحقیر نمودنشان جلوگیری می كردند. شخصی در حضور امام صادق (ع) به فردی مجوسی توهین كرد. امام صادق (ع) او را به شدت نهی كرد. شخص فرمود: او با مادر و خواهر خود ازدواج می كند، امام صادق (ع) فرمود: این ازدواج در دین آنها صحیح است و كسی حق ندارد آنان را به این سبب مورد توهین یا سرزنش قرار دهد.[10].









    1. برای نمونه رك: همان خطبه 5، ص 14، ص 16.
    2. محمد تقی جعفری، حكمت اصول سیاسی اسلام (تهران، بنیاد نهج البلاغه، 1369) ص 319.
    3. نهج البلاغه، پیشین، نامه 53، ص 326.
    4. محمد تقی جعفری، پیشین،ص 319.
    5. تعبیر حضرت خطاب به حاكم مصر چنین است: ولو تكونن علیهم سبعا ضاربا تقتتموا اكلهم. و مباش همچون جانوری شكاری (درنده) كه خوردن شان را غنیمت شماری، نهج البلاغه، پیشین، نامه 53، ص 326.
    6. محمد بن الحسن الحرالعاملی، وسائل الشیعه، تحقیق: عبد الرحیم الربانی الشیرازی (بیروت: داراحیاء التراس العربی، 1430 ه- 1983 م.
    7. محمد بن الحسن الحرالعاملی، وسائل الشیعه، تحقیق: عبد الرحیم الربانی الشیرازی (بیروت: داراحیاء التراس العربی، 1430 ه- 1983 م، ج 2، ص 476.
    8. همان، ج 18، ص 415 ابوالحسن ابراهیم بن محمد ثقفی كوفی اصفهانی، الغاراة (تهران، انتسارات انجمن آثار ملی، 1355)، ج 1، ص 230 تا 231.
    9. محمد بن الحسن الحرالعاملی، پیشین، ج 26، ص 318، ج 21، ص 199.
    10. محمد باقر المجلسی، پسشین، ج 41، ص 53 و ج 74، ص 157.